خلوت من
نمی دونم چرا شبکه یک سیما هر وقت برنامه کم میاره به سریالِ خارجی «رودخانه برفی» پناه می بره. کافیه در بین روز و یا حتی در ساعتهای کم بیننده، برنامه ی خاصی نداشته باشه، اون وقته که برای چندمین بار سریالِ «رودخانه برفی» رو پخش می کنه. سریالی که به خاطر صحنه های نامناسبی که داشته دچار سانسور شدیدی شده و در هر قسمت، تنها گزیده ای از اون پخش میشه. به طوری که اغلب ناقص و نامفهوم به پایان می رسه. یادمه حدود 13 سال پیش که این سریال برای اولین بار از همین شبکه پخش شد، یکی از بیننده های ثابتش بودم و علاقه ی زیادی بهش داشتم. هر هفته منتظر روزی بودم که این سریال پخش میشه و از دیدنش هم بسیار لذت می بردم. اما هر چیز لذت ناکی هم اگر گرفتار تکرار بشه، خسته کننده و گاهی هم چندش آور میشه. این روزها با دیدن بعضی از قسمتهای «رودخانه برفی» یادِ خاطرات گذشته و دوران نوجوانی خودم می افتم. اما هنوز نمی تونم بفهمم مسئولین شبکه یک سیما دقیقا به چه علت و با چه هدفی این سریال (و یا سریالهای مشابه به این رو) همچنان و با فاصله های کوتاه پخش می کنن. خوشبختانه خودم رو زیاد مخاطب تلویزیون نمی دونم وگرنه حتما معتقد بودم که به شعورم توهین شده! .......................................................... - شمس لنگرودی-
پایین نوشت1: یادِ کارتون «هاچ، زنبور عسل» افتادم که هرگز به پایان نرسید و مادرِ هاچ رو هیچ کس ندید!
پایین نوشت2: سریال «مرگ تدریجی یک رویا» که برای دومین بار داره پخش میشه، بیشتر از دفعه ی اول توجه منو به خودش جلب کرده!
پایین نوشت3:
دریا
آئینه ی ابرهاست
که صورتشان را می آرایند
پیش از آنکه ببارند.
Design By : RoozGozar.com |